مدتی پیش، در حال خوردن آب پرتقال، قولی را بیان کردم به این مضمون که: «کمونیست بودن برای قبل از ثروتمند شدن است، فیمینیست بودن برای قبل از ازدواج، و آتئیست بودن تا قبل از اعلام سقوط هواپیما!». و حالا در این یادداشت بنده احتمالاً همان ژست فیمینستی را خواهم گرفت!


   تقریباً همزمان با راه‌اندازی رادیو مولانا، دوستی رمان «کیمیا خاتون» را به بنده معرفی کرد که بخوانم و از سبک نگارش آن تعریف کرد. بنده هم خواندم و پسندیدم. آن زمان در و دکان جلسات شرح مثنوی آنلاین هم باز و تعالیم مثنوی مولانا در حلقمان بود. با در نظر گرفتن دو نکتهٔ اصلی - که در پایان این یادداشت خواهم گفت - تصمیم گرفته شد رمان «کیمیا خاتون» را برای رادیو مولانا کار کنیم.


   بعد از کار کردن با دو دوست و نهایتاً مورد پسند واقع نشدن کار آن عزیزان(سعی‌شان مشکور)، و سپس اعلام آمادگی خانم پروین محمدیان عزیز، «کیمیا خاتون» را به ایشان سپردیم که الحق و الانصاف زیبا و شنیدنی اجرا و تهیه‌اش کردند.


   «کیمیا خاتون» طی سی و چند برنامهٔ رادیویی منتشر شد و در پایان نیز به همت و زحمت خانم محمدیان و جناب تبکم، با خانم قدس(نویسندهٔ رمان) تماس گرفته شد و مصاحبه‌ای رادیویی نیز انجام گردید که آن نیز طی دو برنامه در رادیو مولانا پخش شد.